مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار
این قفس را
زیر و زبر کن
بلبل پربسته ز کنج قفس درا
نغمه ازادی نوع بشر سرا
ناله سر کن
ظلم ظالم
جور صیاد
اشیانم داده بر باد
ای خدا ای حبیب از طبیبم
شام تاریک مرا سحر کن
پیر شدم رو این شعر تا تونستم به پسر خاله گرامی یاد بدم...
مرغ سحر ناله سر کن ...
ممنون از حضورتون
پیر شدم رو این شعر تا تونستم به پسر خاله گرامی یاد بدم...
مرغ سحر ناله سر کن ...
ممنون از حضورتون