در ابتدا تو بودی
در انتها تو* ماندی....
*هنوز در جست و جوی این تو هستم
فقط میدانم که این تو به من خیلی نزدیکه و من از اون خیلی دور
من زیاد گریه نمیکنم ولی تا دلتون بخواد الکی میخندم تا جایی که بهم میگن دیوونه
انگار که نمیخوام جزئی از قوانین این زندگی باشم
فقط کسانی که زیاد گریه میکنند میتوانند ارزش زیبایی های زندگی را درک کنند و از ته دل بخندند , گریه کردن آسان است , اما خندیدن بسیار سخت .
این حقیقت را خیلی زود میفهمی...
"نامه به کودکی که هرگز زاده نشد"
ببخشید من یه سوال دیگه هم دارم
می خواستم بدونم تعریف هنر چیه و هنرمند به چه کسی میگن؟
یکی بود یکی نبود
---------------------------------------------
خب بالاخره از جواب درست رونمایی شد
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به نظر A-R-I-Y-A جان عزیز مراجعه کنید
حدود یه ماه پیش یه نمایشگاه با بچه های کلاس برگزار کردیم اینم از عکساش
باشد که مورد قبول واقع شود
نمایشگاه بعدمون هم اردیبهشت ماهه اگه خدا توفیق بده عکسای اونو هم میزارم
دروازه قران - شیراز سال ۱۳۰۰خورده ای(دقیق یادم نیست)
دیگه از خودم متنفرم بیشتر آدمایی که با من رابطه دارن میگن که آدم خوبی هستم یا اینکه به نظر میرسم
ولی بعد از فکرایی که دیشب کردم فهمیدم که خودمو نمیتونم گول بزنم
اون چیزی که واقعا هستم خیلی بدتر و پلید تر از اون چیزیه که وانمود میکنم.
پست قبل را که دگر بار نظاره میکردم به نا گاه همین جوری یو هویی به یاد گونی سیب زمینی همی افتادم.
چن روزی هست هر چی با خودم کلنجار میرم که بیام و یه مطلبی بزارم هیچی به ذهنم نمیرسه. واقعا نمیدونم چه جوری میشه که یه آدم حرفی برا گفتن نداشته باشه.
الان به این نتیجه رسیدم که یه آدم خنثی و بی خاصیتی هستم.