در صدایم گوش میکردم درد سیال صدایش را
شرمگین می خواندمش بر خویش
از چه بیهوده گریانی؟
در میان گریه می نالید...
دوستش دارم میدانی؟
روز ها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم!
آن من سر سخت مغرورم؟
یا من مغلوب دیرینم؟
بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم....