از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانیاز انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانیپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همه- حباب
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- حجم قیرین
- تجدید خاطرات
- اتاق
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- آغوشت اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مردن
- دلقک
- no thing else matter
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- سفر
- تفکر خاص
- راننده تاکسی
- بد نبود
- [ بدون عنوان ]
- گاه میا گاه مرو خیز به یک بار بیا
- چه حال خوشیه مستی
- حس نفرت
- روزه گار
- گشنگی یه ملت
- عامل سرطان
- [ بدون عنوان ]
- فقط بکن
- گیرِ دل
- من مهمم... من مهممممم ...من مهممممممممم (به سبک جیگر بخونین)
- سخنی با نفس
- بعضیا هستن که اگه مثل بقیه نباشن یه اتفاقی می افته که بهت ثابت میشه این از بقیه بدتره
- [ بدون عنوان ]
- freedome
- 21 آذر زاد روز نقاش کلام
- ...
- من مُرد
- بعد از تو!!!!
- خعلی باحالین
- euphoria
- high satisfaction
- کاش زودتر اینو میفهمیدم
- هدف از تکراری بودن غیر تکراری بودنه
- painfull truth
- [ بدون عنوان ]
- یه نصیحت ساده
- به کسی نمیشه اعتماد کرد
- [ بدون عنوان ]
- خلاء
- نامه ای از طرف من به خودم
- انتخاب
- درد درون
نویسندگان
- black swan 298
بایگانی
- تیر 1394 1
- اردیبهشت 1394 2
- شهریور 1393 4
- مرداد 1393 2
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 4
- فروردین 1393 2
- اسفند 1392 6
- بهمن 1392 5
- دی 1392 5
- آذر 1392 6
- آبان 1392 5
- مهر 1392 6
- شهریور 1392 7
- مرداد 1392 5
- تیر 1392 5
- خرداد 1392 12
- اردیبهشت 1392 29
- فروردین 1392 13
- اسفند 1391 12
- بهمن 1391 4
- دی 1391 11
- آذر 1391 10
- آبان 1391 4
- مهر 1391 3
- شهریور 1391 3
- مرداد 1391 22
- تیر 1391 12
- خرداد 1391 35
- اردیبهشت 1391 20
- فروردین 1391 15
- اسفند 1390 11
- بهمن 1390 16
آمار : 55411 بازدید
Powered by Blogsky
زندگی اشتباه
چگونه به تاول های کف پا بگویم که تمام مسیر آمده اشتباه بود
حال که به عقب مینگرم نظاره میکنم که خیلی جاها رو اشتباهی رفتم
ولی هر چیه پشیمون نیستم
معمولا وقتی که فکر زیاد دارم این جوری میشه...یه پرونده بود که فکرم خیلی بهش مشغول بود...از دفتر استاد اومدم بیرون...زدم به راه و راه های جواب پرونده فکر کردم...یه وقت دیدم 4راه سینما سعدیم
2 کورس آخری تاکسی گرفتم...
نخسه کاکو...
ای دو قم راهو رو هم پیاده گز میکردی خو
اوهوم خوب شدش
خدای پیاده رویم
یه بار از فلکه معالی آباد پیاده اومدم تا 4راه سینما سعدی...
خب خدا رو شکر
مَمَمَمَمَمَمَمَمَمَمَع
عامو بیکار بودی ؟؟؟؟
خو تاکسی میگرفتی؟؟؟؟
نه دیگه اگه راهی رو اشتباه رفتی باید پشیمون باشی...
ولی خب یه خوبی داره که راه درست و از نادرست تشخیص دادی...
ننه آسی مو سفید کرد تو این راه با اون تاول های پاش...
ایشالا خوب شد که؟؟؟
تاول های پاتون رو عرض میکنم
ولی چطوری حوصلتون شد این همه راهو بری؟
عرض به خدمتتون که اگه سن و سالتون همینی باشه که تو پروفایل مرقوم نمودین ، مسیری طولانی پیش رو دارید ان شا ا... و امیدوارم دیگه شاهد این مکالمه بین شما و تاولهای پاتون نباشیم و همیشه در مسیر درست و رو به تعالی باشید
ما که دیگه کارمون از تاول گذشته پاهامون پینه بسته
سنمون که آره همونه ولی عقلمون به اندازه ی یه نوجوون نابالغ بلکه کمتره
ولی قصه ی این تاول ها سر دراز دارد
خوشحالم که پشیمون نیستی...
ممنون
سلام دوست من
راستش با توجه به نوشته هات و اسم وبلاگت مزاحمت شدم تا شاید بتونم از نظرت استفاده کنم. سوالی رو در وبلاگم گذاشتم. اگر حاضری جواب سوال رو بدی لطفا برام بنویسید. شاید زیاد هم آسون نباشه چون برای ما آسون نیست خودمون رو ببینیم. هست؟!
سلام بر شما هم باد
اره خب اسم وبلاگ یه کم غلط اندازه
من هین جا شفاف سازی میکنم که این وبلاگ فقط تراوشات ذهن بنده میباشد و من خودمو اصلا در رده ای نمیبینم که بیام تو همچین مساعلی قاطی کنم
از این سوالات سطح بالا از ما نپرسید لطفا
پیشنهاد نوشت: اقای شوخ شب اگه میتونید ایشون رو راهنمایی کنید