بَرو بچ درون

آن کهنسال درونم است که تو* را بیتابانه تمنا میکند... 

 

و آن کودک درونم را سخت دلداری... 

  

و در این بین بالغ درونم هست که با تمام وجود تو* را نمیخواهد... 

 

و اما باز این خود من هستم که کهنسال و کودک درونم را آرام میکنم ... 

 

 

 

و به هر دوتاشون میگم لقمه گنده تر از دهنتون برندارید....



* این تو اشاره به فرد ندارد و صرفا" یک شیئ میباشد

نظرات 5 + ارسال نظر
A-R-I-Y-A پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ http://yad-e-ayyam.mihanblog.com/

امیدوارم حداقل هر دو شون حرف گوش کن باشن !!!!

گمون نکنم...

آسیه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:37 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

ای پسره سرتق...

بلانصبت سرتق

آسیه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:25 ق.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

بخوا میشه...
گریه نکن عزیزم که زندگی قشنگه...

نمیخام

دلم میخاد

ایکن یه بچه ی تقس

آسیه شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

خب یه کم جنبه یادش بده که با جنبه باشه

کودکی که 20 سال بی جنبه تربیت شده دیگه باجنبه نمیشه

آسیه شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ق.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

به به به کودک درون مبارک...
از طرف من نازش کن

ولش کن کاکو ای بچه و پروه بعد میاد و میره میگه نازم کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد