یه سری از تراوشات ذهن مخدوش و فلجمه حوصلتون نمیشه نخونین
دارم بالا میرم و دنیا داره زیر پام کوچیک و کوچیکتر میشه
یه چیزی داره روی قفسه سینم فشار میاره ... خیلی سنگین شدم و نمیتونم نفس بکشم ... انگار یه نیروی نامرئی میخواد منو به این گندگی رو از تو یه سوراخ تنگ و تاریک به اندازه سر سوزن بلکه کوچیکتر رد بکنه ...
همه جا داره برام سیاه میشه انگار که دارم داخل یه سیاه چاله کشیده میشم ...
حالا یه مدتی میگذره...
انگار همه چیز داره روشن و سبک میشه و چشمام یواش یواش باز میشه...
تو جایی بیدار شدم که کاملا شبیه زندگی قبلیمه ... هیچ چیز مو نمیزنه , همه چیز همونه
اما من مطمئنم که یه چیزی ,یه چیز اساسی فرق داره... اینو یه حس قوی داره بهم میگه ... یه چیزی تو این دنیا فرق داره و من بالاخره میفهمم اون چیز چیه...
یواش یواش داره یه چیزایی برام روشن میشه ... من تو دنیایی افتادم که کاملا موازی با دنیای قبلی خودمه ولی با یه تفاوت مهم و اساسی ,تفاوتی که باعث شده مطمئن بشم این دنیا بهتر از دنیای واقعی خودمه ... تفاوتایی که با وجود کوچیک و بی ارزش بودن میتونن تمام زندگیت رو تحت تاثیر قرار بدن
چیزایی که اینجا دارم باعث میشن تو این دنیا به حد رضایت مندی برسم ولی تو دنیای واقعیم این حد رو ندارم...
ولی با وجود این بازم ناراحتم چون میدونم اینم مثه هر خواب دیگه ای یه عمر کوتاه داره و بزودی تموم میشه و منو دوباره میندازه تو همون زندگی نکبتی که داشتم ,زندگی که توش همه جور بدبختی کشیدم و میدونم که باعث و بانی همه ی این بدبختی ها و سختی ها کسی نبوده جز خود من ...
بدبختی هایی که با وجود کوچیک و ناچیز و بی ارزش بودن میتونه مثه خوره بیوفته به جونت و مثه یه بذر گندیده و مریض کاشته شه تو مغذت و هی ازت تغذیه کنه و ریشه هاش رو تو تفکرت بدونه ...
همین بذر های خورد و ناچیزه که یه دفه بزرگ میشه و تمام فکرت رو میگیره و نمیزاره به چیز دیگه ای فک کنی و اینجاست که یواش یواش اینجور زندگی برات سخت میشه و یواش یواش تمام وجودت رو میگیره و نابودت میکنه ....
اینجاست که با تمام وجود آرزو میکنی که از این دنیای نکبتی کنده بشی و بچسبی به همون دنیای مجازی خودت که خودت برا خودت ساختی
تا نبینمت حرفت رو تایید نمیکنم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
باشه پست بعدی عکس خودم رو میزارم
اوهوم خوشکله
موفق باشی خوش خنده
دستش شما مرسی
مهلومه که خوشکله
فک کن الان چی شدم دیگه!!!!خخخخخخ
شما نیز هم
عکسشو
چشه مگه؟
بچه به این خشکلی!
آقا کجاااااااااااااااااااایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همین اطراف درگیر امتحانات پایان ترم
دینگ دینگ..
آخییییییییییییییش بالاخره راه افتاد میشه کامنت گذاشت..
منم که مثه عقده ای ها راه افتادم برا بلاگ اسکایا کام میذارم..
فقط این کدِ رو اعصابِ..
خوبی شما؟؟
بعلع
مستفیظمون کرد..... این بلاگ اسکای
کدوم کد؟
چه ربطی داشت به اینترنت داداش؟؟؟؟منظورم دنیای توهمی بود همونیکه تو گفتی دیگه.....
آها
ببشخید اشتباه از من بود حرفتون کاملا درست
اها جملت ایهام داشت![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
ایهام رو نمیدونم ینی چی
ولی همون که گفتی درسه
هر کسی بر اساس فکر خودش از متن میتونه برداشت کنه....
چرا تو این شکلکا گل نیست؟!!!!!!!!!!!!
البته شما خودت گلی...
تشکر میشه شما لطف داری....![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
شما خودت هم گلییییییییییی!!!!
والله باید از بلاگ اسکای شکایت کنیم که چرا گل نزاشته....
بعضی مواقع واقعا به این دنیای مجازی احتیاج پیدا میکنیم....به نظر من همه ما آدما دنیاهای مجازی زیادی واسه خودمون داریم....چه خوبه که لا اقل این دنیای مجازی هست و کمی آروممون میکنه......صد درصد با نوشته ت موافقم
لطف دارین
همه این دنیای مجازی رو داریم
ولی منظور من اصلا" دنیای مجازی اینترنتی نبود اگه منظور شما این بود...
همه دنیای مجازی رو دوست دارن
ولی منظور من این دنیای مجازی نبود
البته میشه این برداشت رو هم ازش کرد
دنیای مجازی دوست دارم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/001.gif)
منم