بر فراز این شهر آشیانی میسازم
تا گاهی در آن آرام گیرم
این خطوط کج و معوج که راههایی را نشان میدهند
به مقصدی نمیرسند...
فقط مترسک وارانی در آن
سرگردانند
بی آن که در اندیشه ی رسیدن باشند
و اما
سکوت شب
تو را به فکر وادار میکند
گاهی خیال می کنی در این سکوت
صدای جیغ پرنده ای را شنیده ای
صدایی شوم و هراس انگیز
اما صدا فقط صدای شهری ست که برای فرار از چنگال خود
کمک می طلبد
(هل من ناصر ینصرنی)
و تو اما
در آشیانت آرام گرفته ای
بر فراز این شهر
بر بلندای آسمان
بالا تر از چراغ خیابان ها
و در این اندیشه که...
صدا, صدای چیست؟
حسین قهرمانی
خیلیم خوب و عالی...
مایه خوشحالیه ماست...
ایشالا که همیشه رو براه باشین و موفق
تشکر
تشکر
چشم وبلاگستانیا روشن
یهویی ستاره سهیل شدین...
ایشالا که تنتون سالم باشه و خوش باشید...
تشکر تشکر
مدتی گرفتار چندین کار بودم که سعادت بودن در کنار شما عزیزان رو نداشتم
هر چه کردیم دیدیم نمیشه این دنیا رو ول کرد
این بود که خدمت رسیدیم