در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که وا شریعتا
خلق روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مؤمنین رسیدند
این آب آورد آن یکی خاک
یک پیچه ز گِل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گِل خریدند
چون شرع نبی ازین خطر جَست
رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می دمیدند
طیر از وکرات و وحش
از حجر انجم ز سپهر می رمیدند
این است که پیش خالق و خلق
طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم
از رونق ملک ناامیدند .
پ.ن: حالا اومدن ورودی دانشگاه رو جدا کردن که یه وقت دانشجو ها به گناه آلوده نشن
اگر خواب میبودیرچه؟
اگر خواب میدیدی چه؟
اگر در خواب به بهشت میرفتی و گلی شگفت و زیبا میچیدی چه؟
اگر وقتی بیدار شدی آن گل را در دست داشتی چه؟
آه آنوقت چه؟
آنجا کجاست؟
که منطق تقلید است
کتاب دکور است
روزنامه تبلیغات است
آزادی میدان است
جمهوری خیابان است
استقلال تیم است
شعار آسان است
شعور نایاب است
پینه های دست عار است
پینه بر پیشانی افتخار است
دروغ حلال است
شادی حرام است
اعدام اصلاح است
اصلاح فساد است
دانا افسردست
نادان کامیاب است
درد مردم بی درمان است
ریا ایمان است
ایمان برای نان است
زر برای زور است
زور برای زر است
و تزویر برای هر دو... آن است؟
پ.ن:هر کی بتونه پاسخ درست بده برنده ی یه جایزه ی نقدی کلان میشه که از طریق کارت به حسابتون واریز میکنم.
روزی به رهی مرا گذر بود
خوابیده به ره جناب خر بود
از خر تو نگو که چون گهر بود!
چون صاحب دانش و هنر بود
گفتم که جناب در چه حالی؟
فرمود که وضع باشد عالی..
گفتم که بیا خری رها کن
ادم شو و بعد از این صفا کن
گفتا که برو مرا رها کن
زخم تن خویشتن را دوا کن
خر صاحب عقل و هوش باشد
دور از عمل وحوش باشد
نه ظلم به دیگری نمودیم
نه اهل ریا و مکر بودیم
راضی چو به رزق خویش بودیم
از سفره کس نان نروبودیم
دیدی تو خری کشد خری را؟
یا انکه برد ز تن سری را؟
دیدی تو خری که کم فروشد؟
یا بهر فریب خلق کوشد؟
دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
یا بر خر دیگری سوار است؟
دیدی تو خری شکسته پنهان؟
یا آنکه ز دیگری برد نان؟
دیدی تو خری که در زمانه خرهای دگر پیش روانه؟
یا آنکه خری ز روی تزویر خرهای دگر کشد به زنجیر؟
خر دور ز قیل و قال باشد..
نارو زدنش محال باشد
خر معدن معرفت و کمال است.
غیر از خریت ز خر محال است
تزویر و ریا و حیله منسوخ شده است در طویله
دیدم سخنش همه متین است
فرمایش او همه یقین است
گفتم که ز آدمی سری تو
هرچند به دید ما خری تو
بنشستم و آرزو نمودم
بر خالق خویش رو نمودم
ای کاش که قانون خریت
جاری بشود به آدمیت...!
عیدتون هم مبارک
ولی خدا جونم این چه وضعشه
میخایم بیایم خونت باید کلی خرج کنیم
میخایم بیایم مهمونیت نباید هیچی بخوریم
ولی در کل خیلی باحالی خدا جون
------------------------------------------------
یه دوست دختر هم نداریم 5 دقیقه باهاش هرف بزنیم 55 دقیقه مکالمه رایگان بگیریم
هیچ کس تنها نیست (ارواح عم...)
-----------------------------------------
از مزایای دانشگاهای ایران اینه که دخترا اگه بعد از چار سال هیچی نشدن حداقل یه آرایشگر خوب میشن