از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانیاز انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانیRight Now
At this poin i am just tired of every things happens around me.
I am tired of me, myself, other people that i care about or i did not.
I am tired of things that i have done, i am doing & i will do...
so see you soon
by ;-)
بیاااااااا
8 تیر
آن روز رنگ دنیا برای ساعتی آبی بود !
از آسمان بی ابر باران زا در شب مهتابی تیر خاطره ای به زمین چکید و ...
من اولین تیر را درهشتمین روز برج سرطان خوردم ...
و در این روز به جمع سرطان زادگان اضافه شدم !
و اکنون هر سال در این روز پای کوبان سوگ تولدم هستم !!!
عکس هم وقت نکردیم بگیریم شرمنده
قبلنا
قبلنا یه یه برنامه ی عروسکی تلویزیون نشون میداد به اسم خونه ی مادر بزرگ
حال بعد از گذشت چندین سال از ساخت اون برنامه صدا سیما تصمیم گرفته که یه نسخه ی جدید و بروز... هم راستا با فرهنگ کنونی مردم ایران بسازه و در حال حاضر فقط آهنگ آغازین این نمایش عروسکی رو که به صورت 3 بعدی قراره ساخته بشه رو آماده کردن که ....
خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست/
پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان مازراتی سواره/
رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله..
خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه/
کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه/
خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره...
سوال ؟؟؟؟
نمیدونم برای چی؟؟؟
واقعا لازمه؟؟؟؟
اصلا هدف از این کار چیه؟؟؟/
و سوال اصلی اینه :(چرا؟؟؟؟؟)
میتونیین تو فکر کردن بهم کمک کنید
...
این نیز بگذرد
-------------------------------------------
بیشترتون میگفتین به چه قیمتی
من میگم :
کی میتونه بدونه...
بعد از چهار سال مشخص میشه
اندر دعوت نه نامه ها !!!
امروز تصمیم گرفتم بازی سعید آقا رو از رو وبلاگش کش برم و ادامه بدیم.البته بازی که نیست، بازجویی با زبون محترمانه هستش
خب در ادامه متن سعید آقا رو کپی کردم و به سوالات از طرف خودم جواب دادم
باز هم از خودم ممنونم که اینقدر پررو هستم و بدون دعوت میرم مهمونی و بدون اجازه اینجوری از کپی پیست استفاده میکنم
چه کنم که تو ایران قانون حمایت از ناشر و نویسنده کربرد نداره
هر کسی که به این وبلاگ میاد دعوته
نخ سوزن اونایی که اسمشون گوشه بالا سمت چب وبلاگ حک شده
ادامه مطلب ...
با سلام
به اطلاع تمامی دوستان و هموطنان گرامی میرسانم هر گونه شایعه مبنی بر ثبت نام اینجانب( آقای مهندس حسین ق...)در انتخابات ریاست جمهوری کذب محض میباشد.و بازار گرمی شورای نگهبان جهت حضور میلیونی شما در انتخابات است.
اندر احوالات دلخواسته های من
بدون پرده و به دور از هر گونه لفافه میگویم:
برای تعدیل گرمای درون من لبانی داغ میباید...
سیر تاریخی گفتار پسران
پسر تو ۵ سالگی :مامان جون دوست دارم
مامان :منم دوست دارم عزیزم
پسر تو ۱۶ سالگی :مامان جون دوست دارم
مامان :پول ندارم
پسر تو ۲۵ سالگی :مامان جون دوست دارم
مامان :حالا بگو کی هست؟ کجا میشینه؟
نمایشگاه 2
آقای دکتر سعید اینم باقی عکسای نمایشگاه که نگی عکسای به درد نخور گرفتم
http://s1.picofile.com/file/7784683224/20130528_180811.jpg
http://s2.picofile.com/file/7784683759/20130528_180906.jpg
http://s1.picofile.com/file/7784685264/20130528_180750.jpg
http://s1.picofile.com/file/7784684943/20130528_181305.jpg
وضعیت ما
اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﭼﻮﻥ ﺷﺒﻬﺎ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﺑﺮﻓﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﻣﻮﺩﻣﺖ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﺧﻮﺩﺕ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﻋﯿﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﺳﺎﯾﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﻢ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﺎﺯ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ
ﺣﺎﻻ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﺎﺷﻪ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﻄﻊ ﺑﺸﻪ ، ﺧﻮﺏ ﻃﺒﯿﻌﯿﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻫﺮ
ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻣﺸﮑﻞ ﻓﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻪ ﺩﯾﮕﻪ !!!
ﻧﺨﻨﺪ !!! ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ ..
وای وای =وای فای
مغازه رفیقم وایساده بودم !!!
دختره اومد گفت :
آقا مودم “وای وای” دارین ؟؟؟
رفیقم گفت نه ولی مودم “وای فـــــــای” داریم بدم خدمتتون
دختره گفت : مرسی ، ممنونم و رفت !!!
من مونده بودم بزنم تو سر خودم یا شکممو بگیرم از زور خنده
نمایشگاه
درود بر همتون
شرمنده نمیتونم بیام بهتون سر بزنم
یه چن روزیه درگیر یه نمایشگاه هستم
احتمالا تا پنجشنبه نتونم بیام
حالا فعلا با این چن تا عکس خودتون رو سر گرم کنین تا من بیام .... خخخخخخخخخخخخخخ
مکان : شیراز-چارراه پارامونت - گالری وصال
موضوع : مجسمه های آهنی
http://s2.picofile.com/file/7778471284/20130525_210844.jpg
http://s2.picofile.com/file/7778473652/20130525_210853.jpg
سووووووووووووووووز دلتون
ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ می خوامش تو ﻻﻣﺒﻮﺭﮔﯿﻨﯽ ﺭﻭ ببر؛ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﻣﻦ بنزو ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺮﻩ ﭘﻮﺭشه رو ﺍﺯ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﯿﺎﺭﻩ
ﮔﻔﺖ ﻛﻼﻓﻢ ﻛﺮﺩﯼ ﺍﺻﻦ ﺍﻭﻥ BMW رو ﻣﯽ ﺑﺮﻡ
ﺍﻻﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻦ من خیلی مایه دارم یا بازم بگم؟
خنده یا گریه
استاد بعد از گرفتن امتحان و دیدن نمره ها ی 0 تعجب کرد
بعدش اومده میگه شما اولین کلاسی هستین که میبینم 0 میگیرین بعد همتون هم میخندین
همچین کلاس نمونه ای داریم ما