از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
مرا دریاب همه هنگام ،گر توانیدرباره من
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همه- حباب
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- حجم قیرین
- تجدید خاطرات
- اتاق
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- آغوشت اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مردن
- دلقک
- no thing else matter
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- سفر
- تفکر خاص
- راننده تاکسی
- بد نبود
- [ بدون عنوان ]
- گاه میا گاه مرو خیز به یک بار بیا
- چه حال خوشیه مستی
- حس نفرت
- روزه گار
- گشنگی یه ملت
- عامل سرطان
- [ بدون عنوان ]
- فقط بکن
- گیرِ دل
- من مهمم... من مهممممم ...من مهممممممممم (به سبک جیگر بخونین)
- سخنی با نفس
- بعضیا هستن که اگه مثل بقیه نباشن یه اتفاقی می افته که بهت ثابت میشه این از بقیه بدتره
- [ بدون عنوان ]
- freedome
- 21 آذر زاد روز نقاش کلام
- ...
- من مُرد
- بعد از تو!!!!
- خعلی باحالین
- euphoria
- high satisfaction
- کاش زودتر اینو میفهمیدم
- هدف از تکراری بودن غیر تکراری بودنه
- painfull truth
- [ بدون عنوان ]
- یه نصیحت ساده
- به کسی نمیشه اعتماد کرد
- [ بدون عنوان ]
- خلاء
- نامه ای از طرف من به خودم
- انتخاب
- درد درون
نویسندگان
- black swan 298
بایگانی
- تیر 1394 1
- اردیبهشت 1394 2
- شهریور 1393 4
- مرداد 1393 2
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 4
- فروردین 1393 2
- اسفند 1392 6
- بهمن 1392 5
- دی 1392 5
- آذر 1392 6
- آبان 1392 5
- مهر 1392 6
- شهریور 1392 7
- مرداد 1392 5
- تیر 1392 5
- خرداد 1392 12
- اردیبهشت 1392 29
- فروردین 1392 13
- اسفند 1391 12
- بهمن 1391 4
- دی 1391 11
- آذر 1391 10
- آبان 1391 4
- مهر 1391 3
- شهریور 1391 3
- مرداد 1391 22
- تیر 1391 12
- خرداد 1391 35
- اردیبهشت 1391 20
- فروردین 1391 15
- اسفند 1390 11
- بهمن 1390 16
آمار : 47233 بازدید
Powered by Blogsky
گشنگی یه ملت
به یـزدان که گرما خرد داشتیمکجا این سر انجام بد داشتیم؟
دو کشته برای سبد کالا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داریم به کجا میرسیم؟؟؟؟؟؟؟؟
یک دقیقه سکوت
و شاید هم بیشتر...
سکوت جایز نیست
باید فریاد کرد
شیرازی وسرعت؟!!!!
به هرحال من توراچشم درراهم
مگه شیرازی چشه؟؟؟؟؟؟
الساعه.....
پست جدید کجاست پس شیرازیه دهه هفتادی؟
پست جدید در راه بود وسط راه پلیس به دلیل سرعت غیر مجاز و عدم داشتن گواهینامه توقیفش کرد الان هم در پارکینگ به سر میبرد.....
دهه هفتاد؟؟؟؟؟؟؟
حرفی برای گفتن ندارم
بعله بعله آمیییییییییییییییین
.........چی خبرها؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی خوبی؟؟؟؟؟همین اطراف یک خرده گرفتاری داشتم وقت نمیشد بیام ولی بلاخره تموم شد و اوووووووووووووووومدم......حسابی دلتنگتون بودم
مشتاق دیدار شما.....
ایشالله گرفتاری که حل شده؟؟؟؟؟؟
وااااااااااااااای نمیشه کامنت بذارم چرا بهت نمیرسه کامنتهام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
/سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟
خداوند لعنت بفرماید کس و کار این بلاگ را....
سلام به رو ی ماهتون
خوبی شوما. ساق سلامتی؟
نبودی؟کجا بودی؟
ﻣﻴﮕﻤﺎ ﺷﻤﻮ اﺣﻴﺎﻧﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﻱ ﺑﻪ ﺁﭘﻲ?
جان شما اصلا حوصلم نمیشه.....
شما رفتی؟
ﻣﺎ ﻭﻇﻴﻔﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﮕﻴﻢ
قربون شومو
بزرگیت رو میرسونه
ﻣﻴﺨﻮاﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﻴﻠﻴﻄ ﺑﻴﮕﻴﺮﻡ...
ﺑﻴﮕﻴﺮﻡ ﺑﺮﻱ ﺷﻤﻮ????
نه قربونت
دستت درد نکنه
خیلی دلم میخواست بیام ولی کلاس دارم وقت نمیشه ایشالله یه موقع دیگه
واقعا جای تاسف داره ودردناکه
فقرمالی بده اما نه باندازه ی فقرغرهنگی
فقر به هر شکلی تاسف باره
ﺧﺪاﻭﻛﻴﻠﻲ ﻣﻴﺮﻥ ﺧﺮ اﺯ ﻗﺒﺮﺱ ﻣﻴﺎﺭﻥ...
ﺁﺧﻪ ﻳﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﮕﻪ ﺧﺮﻩ ﺳﺒﺪ ﻛﺎﻻ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﻱ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻭاﺳﺶ ﺟﻮﻥ ﺩاﺩﻱ???
چی بگم والله.....