از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

no thing else matter

دیگه حتی لحظه ای نمیتونم مسؤل فکرای بقیه در موردم باشم...
هر جور دلشون میخواد فکر کنن
حتی اون کسایی که برام مهم بودن 
دیگه هیچی برام مهم نیست

فک میکنی هنوز بچه ام؟؟
اره درست فک کردی
چون خیری از بزرگی ندیدم
بزرگایی که کاری ندارن به جز اینکه پشت سر هم دیگه هزار جور حرف در بیارن
ادمایی که به هم دیگه اعتماد ندارن و فک میکنن همه میخوان سرشون رو کلاه بزارن
من بچه ام چون به ساده تربن دوستی ها هم احترام میزارم

اره من بچه ام
و ارزو میکنم هیچوقت بزرگ نشم

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:23 ب.ظ http://letsgojojo.persianblog.ir

به نظرم این یکی از درجات تکامل روح انسانیست که خود خودت تو اولویت باشی و واسه خودت زندگی کنی و کاری به حرف کسی نداشته باشی.نه به نفع کسی باشی نه به ضرر کسی. فقط مال خودت باشی... اون وقت بیشتر می تونی از زندگیت لذت ببری...
اون کتابه که تو وبلاگم معرفی کردم فقط ادرسشو سایتشو تونستم بیزارم لینک نشد سو سوری

حرف تو هم درسته...
باید نشست بهش فک کرد


لینک هم خوبه...استفاده میکنیم

نقاشچی سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:53 ق.ظ

خب بچه ای پسرجان نیستی
حرص کجارومیخوری؟یبار به دنیا اومدی واسه خودت زندگی کن

منم دارم همینو میگم دیگه...

هنوز بچه ام...

شوخ شب سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:33 ق.ظ http://shokhi.blogsky.com

من هم گاهی به این حالت دچار می شم!
به حالت " بزرگ زدگی"!

بزرگی اونقدر ها هم خوب نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد