از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

سال نو

پروردگارا در این روزهای پایانی سال 90،
به خواب دوستانم آرامش،
به بیداریشان آسایش،
به زندگیشان نشاط،
به عشقشان ثبات،
به عهد و مهرشان وفا،
به عمرشان عزت،
به رزقشان برکت
و به وجودشان صحت،
عطا بفرما.
آمین یا رب العالمین

با آرزوی بهترین شاد باش ها



پ.ن: این دعا رو از وبلاگ lafeasheghi2.blogsky.com کپی کردم البته با اجازشون اگه مشکلی دارن میتونن نظر بدن  تا حذفش کنم ولی واقعا دعای قشنگی هستش

نظرات 2 + ارسال نظر
M شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:25 ق.ظ http://m-troth-z.blogfa.com

هزار بهار هم که بگذرد
من می مانم
نحیف طنابی
پیچیده به دستان شکرگزار درخت.
نگاهش به زمین دوخته
و لبهایش
از داغ بیابان قلبش تکیده.
که تو
اتفاق بالهای نحیف آن پروانه ای
که اشتیاق باد
رنگین کمان تو را میل کرد
و من ماندم
عاقبت...
مسحور دستانی
مسحور تنی
اینجا
پیچیده به دستان شکرگزار درخت.

شعر زیبایی بود
ممنون از حضورتون دوباره سر بزنید
لطفا

ساحل شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ق.ظ http://lafeasheghi2.blogsky.com/

رمز نو شدن را باید دانست
وگرنه بهار یک فصل تکراریست ...

عیدتون مبارک امیدوارم بهترین اتفاق های خوب زندگیتون توی این سال بیفته .

نه از نظر من موردی نداره

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد