از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

در حسرت یک نعره مستانه بمردم 

ویران شود این شهر که می خانه ندارد

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

به سلامتی دلی که هزار بار شکست ولی هنوز شکستن بلد نیست! و دیگر هیچ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد