از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

او هم بود

آن شب یک شب پر ستاره نبود ... 

یک شب زیبای بهاری نبود ... 

یک شب آرام و مهتابی نبود ... 

یک شب , با هوای دل انگیز پاییزی نبود ... 

فقط یک شب بود ... 

یک شب سرد ... 

که او هم بود ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد