از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

کویر

تو یه کویر خشک و برهوت اونایی به fuck فنا میرن که دلشون رو به سراب خوش میکنن

نظرات 1 + ارسال نظر
masood پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ق.ظ http://www.parsiyanchat.com

قشنگی پرواز وبازهم سکوت ...نگاهم را از تو میدزدم تا نکند بفهمی انچه را نباید ...باران باریدکوچه های دلم بوی دلتنگی داد ..شاید بشود شاید نشود جای پای در گل مانده نگاهم یخ زده است به جاده وماه پشت ابرهای باران نباریده است سکوتی وحشتناک گوشهایم را می زند کاش من من نبودم کاش من ما بودیم کاش ما همه بودیم
سلام دوست من
در فضایی گرم و بامحبت دور هم جمع میشویم تا ساعاتی
با فراغ بال و ارامش با هم گپی زده به گفتگو بنشینیم برای هم از شادی و نشاط بگوییم
راز موفقیت را باهم جستجو کنیم به ما بپیوندید در چت روم پارسیان
http://www.parsiyanchat.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد