از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

دیگه دارم لب پر میزنم

لبریزم از گفتن

اما....

افسوس که در هیچ سویم محرمی یافت نمیشود

نظرات 3 + ارسال نظر
آسیه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:45 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

وای که وقتی میبینی همدردت خودش برات میشه درد...
توُل داغه...

اصلا ادم سولوغ میزنه.....

آسیه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:24 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

آخ که فکر میکردم اون محرم هست و بعد فهمیدم از هر نامحرمی نامحرم تر بود...

فکر میکردم تو همدردی
ولی نه تو هم دردی

شوخ شب چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ب.ظ http://shokhi.blogsky.com

محرم داشتن خیلی خوبه، خیلیییی... آدمو دل قرص میکنه!

ولی افسوس که در هیچ سویم محرمی یافت نمیشود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد