از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

سایه*

چنگ انداختنی شوم با هر بها,به تصویری سر هم بندی شده و موقتی از وجود خودمان , خودی که الزاما یک حقه باز بوقلمون صفت است که پیوسته رنگ عوض مینماید و البته باید چنین کند تا افسانه وجودش را زنده نگاه دارد 

 

 ----------------------------------------------------------------

*سایه به معنای قسمتی از خود واقعی مان است که ما به علت بد بود آن را در اعماق ذهنمان دفن میکنیم که آن را به یاد نیاوریم اما آن در لحظه لحظه زندگیمان وجود دارد.

نظرات 3 + ارسال نظر
آسیه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:22 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

عجب تعریفی..

.....

شوخ شب جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:57 ب.ظ http://shokhi.blogsky.com

تفسیری دیگرگونه از سایه.

البته ما در وجود خود جنبه های مثبت هم داریم ولی به خاطر اینکه ما این جنبه ها را دوست نداریم در اعماق سایه پنهانشان میکنیم

friend جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ب.ظ http://mansiiivakil.blogfa.com

سلام و مرسی از معرفی کتاب. نمی دونم کی وقت خوندنشو پیدا می کنم ولی امیدوارم به زودی باشه.
چقدر این پستتون تاسف برانگیز بود... انگار از آدمیت بوی بدی متساعده!

سلام و اینکه اختیار دارید شما
بله این روز ها وقت پیدا کردن کار بسیار دشواری شده چون خودمم به همین وضع گرفتارم و امیدوارم زودتر این فرصت رو پیدا کنین البته باید بگم به این کتاب انتقادای زیادی از نظر من وارده
ولی تا حدودی میتونه کمک کنه.(البته امیدوارم)
البته نه اونجوری که شما میگید این بوی بد به خاطر اینه که میخایم این جنبه های بد رو پنهان کنیم . این جنبه ها از این طریق اعلام حضور میکنن(از دیدگاه این کتاب )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد