از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

جمع اضداد

بنا به یک اسطوره آفرینش مغولی: 

سگی وحشی , کبود , آبرنگ 

در آغاز آمد پدید از نهفت 

قضایش رقم زد سپهر بلند 

که ماده گوزنی ورا باد جفت 

و بدین گونه داستانی عشقانه شروع می شود:  

سگ وحشی با شهامت و قدرتش , ماده گوزنی با لطافت , اشراق و زیباییش. 

شکارچی و شکار به هم می رسند , به هم دل می بازند . بنا به قانون طبیعت , یکی باید دیگری را نابود کند... اما عشق , خوب و بد نمی شناسد , آبادی و ویرانی نمی شناسد , در عشق فقط حرکت است و بس .عشق قوانین طبیعت را تغییر میدهد در استپ های سرزمین قزاقستان , سگ وحشی حیوانی مادینه است . حساس است , مطابق غریزه اش شکار میکند , اما همزمان محجوب است . وحشی گری نمی کند , برنامه ریزی میکند . شجاع و محتاط و سریع است . در یک ثانیه از وضعیت آرمیدگی کامل بیرون می آید و به طرف هدفش می جهد . 

گوزن خصوصیات نرینه دارد ک سرعت , شناخت زمین . هر دو در دنیاهی نمادین خود سفر میکنند , دو ناممکن , هم را می یابند , و از آنجا که به سرشت و موانع درونی خود غلبه میکنند , دنیای ممکنات را هم دگرگون می کنند . اسطوره مغولی چنین است : عشق در سرشت های متفاوت ظاهر می شود. عشق در تضاد , نیرو میابد . عشق در رویارویی و دگردیسی دوام میابد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

نه دیگه همیشه که همه چی تو پول خلاصه نمیشه...هسن کِسُی که طرف رو بری خودش بخوان...

اگرای که ا ی استثنا رو شما دیده باشین
من که ندیدم

آسیه جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ق.ظ http://neveshtehayea30.blogfa.com

عشق کاری میکند کارستان...
سنگ رو با تمام سختیش مثل موم نرم میکنه...

به نظرم اون کار رو پول میکنه نه عشق
لازم شد کتاب 11 دقیقه همین نویسنده رو بخونی
این متن از کتاب زهیر پاولو کویلو گرفته شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد