از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد
از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

از انسانی که تویی قصه ها توانم کرد ، غم نان اگر گذارد

مرا دریاب همه هنگام ،گر توانی

انتظار...

در صدایم گوش میکردم درد سیال صدایش را  

شرمگین می خواندمش بر خویش 

از چه بیهوده گریانی؟  

در میان گریه می نالید... 

دوستش دارم میدانی؟ 

روز ها رفتند و من دیگر  

خود نمی دانم کدامینم! 

آن من سر سخت مغرورم؟ 

یا من مغلوب دیرینم؟ 

بگذرم گر از سر پیمان 

میکشد این غم دگر بارم 

می نشینم شاید او آید 

عاقبت روزی به دیدارم.... 

i'm gone...

i'm gone ... 

i don't know what i have in my bag 

but with all this 

NO THING ELSE MATTER 

from this moment  

we'll pass the days and month and years  

but i don't know  

how for ME and how for you

آبستن دنیا...

دنیا را بغل گرفتم گفتند:امن است 

هیچ کاری با ما ندارد 

خوابمان برد. 

بیدارشدیم دیدیم.... 

آبستن تمام دردهایش شده ایم!!!!

داستان زندگی من

افسانه زندگی من شنیدنی بود... 

افسوس که کرده ام فراموش....

کاریکلماتور

ماتِ چشمهای تو بودم

که زندگی کیشم کرد.

ای آدمای بینااااااااااااااا.....

به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.

داستان غم انگیز

داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا میشوند.... 

این است که انها از دوست داشتن باز میمانند.... 

  

فروغ

نگاه کن که غم درون دیده ام  

چگونه قطره قطره آب می شود 

چگونه سایه سیاه سرکشم 

اسیر دست آفتاب می شود 

نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود  

شراره ای مرا به دام می کشد 

مرا به اوج می کشد  

مرا به دام می کشد 

نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود 

نگاه کن 

من از ستاره سوختم 

لبالب از ستارگان تب شدم  

چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل 

ستاره چین برکه های شب شدم

بیا کنارم

بیا کنارم سرو ناز بی تاب 

بیا کنارم زیر طاق مهتاب 

عطش ببازیم به نسیم دریا 

غزل برقصیم تا طلوع فردا... 

 

بیکاری

در زمان بیکاری  

مشغول 

قتل عام ایام هستم 

 

 

 

 

پ.ن:عاخه امصال عید طا الانه به من خوش نگضشته. 

سال نو

پروردگارا در این روزهای پایانی سال 90،
به خواب دوستانم آرامش،
به بیداریشان آسایش،
به زندگیشان نشاط،
به عشقشان ثبات،
به عهد و مهرشان وفا،
به عمرشان عزت،
به رزقشان برکت
و به وجودشان صحت،
عطا بفرما.
آمین یا رب العالمین

با آرزوی بهترین شاد باش ها



پ.ن: این دعا رو از وبلاگ lafeasheghi2.blogsky.com کپی کردم البته با اجازشون اگه مشکلی دارن میتونن نظر بدن  تا حذفش کنم ولی واقعا دعای قشنگی هستش

مرغ سحر

مرغ سحر ناله سر کن 

داغ مرا تازه تر کن 

ز آه شرر بار 

این قفس را  

زیر و زبر کن 

بلبل پربسته ز کنج قفس درا 

نغمه ازادی نوع بشر سرا 

ناله سر کن 

ظلم ظالم 

جور صیاد 

اشیانم داده بر باد 

ای خدا ای حبیب از طبیبم 

شام تاریک مرا سحر کن 

مرغ سحر ناله سر کن

نگاه

سعی کن زیبایی در نگاه تو باشد نه در چیزی که بدان مینگری!!!!!!! 

 

 

 

 

پ.ن: راستش چند روز قبل یه نقاشی روی دیوار دیدم که عکس یه دختر رو کشیدن ودستاش تا ارنج باز بود بعد از چند روز دیدم اومدن روی صورت و دست این دختر رو با زغال سیاه کردن 

واقعا که نقاشش استاد بود اصلا نمیتونستی تشخیص بدی که اون عکس بود یا نقاشی

ولی بعضی ها ارزش هنر رو نمیدونن

پروانه

شمع می سوزد و پروانه به دورش هر شب 

 

 

 

 

من که میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟  

 

 

 

 

بجه ها

بچه ها جلوی چیزی که دوست دارن هیچوقت شک نمی کنن 

 

  

 

چون می دونن: 

 

 

 

 

 

اگه از دست بدنش اشکشون در میاد

مهربانی

مهربانی را در دستان کودکی دیدم که میخواست با آبنباتش آب شور دریا را شیرین کند. 

 

 

 

 

 

پ.ن: بیایین از این لحظه سعی کنیم تا جایی که میتونیم کودک درون رو ازاد کنیم و برای هر چند لحظه ای کوتاه زندگی رو از دید یک کودک ببینیم تا درک کنیم زندگی چقدر زیباست 

میترسم...

ترسم آن روز بیایی که نباشد جسدم 

کوزه گر کوزه بسازد ز خاک بدنم  

لب آن کوزه بسازند ز خاک لب من 

بی خبر لب بگذاری بر لبان دهنم 

 

پاییز

پاییز است و مهر میگذرد و پیش رویم بی مهری است. 

 

منتظر هستم....

منتظر هستم خدا روی نظر بر ما کند  

عشق را پیدا کند احساس را معنا کند 

قلب ها را جان ببخشد زندگی اهدا کند 

سالها من می نشینم منتظر ای مردمان 

آن خدای عاشقان می آید اینجا بی گمان  

 

 

دلم...

دلم به بهانه همیشگی گریست 

 

 

 

 

بگذار بگرید تا بداند هر انچه خواست همیشه نیست